باران كه ميبارد .......دلم تنگ تر ميشود

چترم را بر ميدارم وراه مي افتم

من بغض ميكنم

وآسمان گريه

كاش مي شد ديشب مي آمدي مرادرآغوشت جايم ميدادي فرصت گله راازم ميگرفتي ...مثل زمان هايي كه از

نديدنتشاكي بودم.بلند ميگفتي:هـــــــــيس

همه ي بي من بودنات تموم شد.سرم توآغوشت باشه وبگـي:ديگه اينجام ....ميخوام امشب تا صبح ديوونت كنم

دردمن تنهايي نيست!

دردمن اين است كه.... هرروز ازخودم ميپرسم:مگرخودش مـــــــــرا انتخاب نكرده بود؟؟؟

باورکرده ام که بی توهم زندگـــــــــــی میگذرد   دلم دیگرهیچکس رانمیخواهدجـــــــــــــز

تنهـــــــــــایی

انقدرپيش اين وآن ازخوبيهات تعريف كرده بودم كه وقتي سراغت راميگيرند.............شرم دارم بگويم تنهايم گذاشت

امروز دلم تنگ ديروزي است كه ميگفتي فردايت را ميسازم!!

خدايا!!! ازت دلگيرم ،گفته بودي حق انتخاب داري.....پس چراانتخابم كنارم نيست؟؟؟؟؟!!!!!

خداجون ميشه توامشب منو تو بغل بگيري؟

بگي آروم توي گوشم ديگه وقتشه بميري

خداجون ميگن توخوبي مثل مادرا ميموني

اگه راست ميگن عشق من كجاست تو ميدوني؟؟

خداجون ميشه يه كاري كني به خاطر من؟

من ميخوام زود بميرم اخه سخته زنده موندن

من كه تقصيري نداشتم پس چرا اينجوري ميشه؟

خداجون تو تنها هستي ميدوني كه خيلي سخته

زنده بودن يامردن من واسه اونا فرقي نداره

اون ميخوا كه من نباشم باشه،اشكالي نداره

خداجون ميخوام بميرم تا بشم هميشه راحت

ولي عمراون زياد شه حتي واسه يه ساعت

خداجون ميشه توامشب منو توبغل بگيري

بگي آروم توي گوشم ديگه وقتشه بميري

تولد انسان روشن شدن کبریتی است ومرگش خاموش شدن آن بنگر دراین فاصله چه کردی گرمابخشیدییاسوزاندی؟؟؟

*رهاجون تولدت مبارک*

"ازطرف نغمه وشیدا به رها"

13/12/91

میبینی؟

ایستاده ام

روی پاهای خودم ودارم تورانگاه میکنم

که حتی روی حرفهای خودت هم نمیتوانی بایستی!!؟

روزگاری بود که می گفتند مرد وحرفش

شایدتومردنبودی!!!!!!!!1

تولدم مبارك

ازطرف رها به رها

غیرت دارم

روی خاطراتمان برای هر کسی تعریفشان نمیکنم

توفقط مرد باش وانکارشان نکن

*زندگـــــــــــــي حكمت اوست

*چند برگـــــــــــــي توورق خواهـــــــــي زد

*مابــقــــــــــي راقسمت

بعضي ها روكه از دور ميبيني مي درخشن جلـــــــــــوكه ميان ميبيني درخششون مال خردشيشه هاشونه